
ملانصرالدین، نشریهای ورای زمان
همه ما از همان دوران کودکی داستانهای خندهدار و جوکهای مختلفی را با شخصیتی پررنگ به نام ملانصرالدین به یاد داریم. ملایی که بهلولوار خود را به دیوانگی زده بود و برای پند و اندرز دادن به اطرافیانش عمدتا آنها را سر کار میگذاشت و با بذلهگوییهای خویش سعی داشت پیامی انسانی یا اخلاقی را به آنها منتقل کند. اما شخصیت و جوکهای ملانصرالدین تنها ملانصرالدین معروف نیستند. در اوایل قرن بیستم مجلهای در تفلیس منتشر شد به همین نام ملانصرالدین که از قضا رسالت ملا را نیز با تیزبینی بسیار پی میگرفت.
ملانصرالدین مجلهای طنز و فکاهی بود که به مدت ۲۵ سال به سردبیری جلیل «جلیل محمدقلیزاده» در تفلیس، تبریز و باکو منتشر میشد. محمدقلیزاده که توسط بسیاری از ادبا و روشنفکران ایرانی نیز تجلیل شده است در دهم فوریه ۱۸۶۶ در روستایی به نام «نهرم» از توابع «نخجوان» دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و تکمیلی خویش را در همان نخجوان و آذربایجان کنونی به زبان روسی پی گرفت و علاوه بر زبان روسی به ترکی آذربایجانی و فارسی نیز مسلط بود. وی مدتها در شغل آموزگاری به مردم روستا و شهر خود کمک کرد و در میانسالگی توسط اهالی برای مدیریت آن منطقه انتخاب شد.
وی که فردی ادیب و روشنفکر بود، به صورت فردی به انتشار آثاری چند دست زد که از آن میان میتوان به «آزادی در ایران»، «بچه ریشو»، «قربانعلی بیگ»، «مردگان»، «کتاب مادرم» و «مجمع دیوانگان» اشاره کرد که این کتابها به زبانهای فارسی و آذری به رشته تحریر درآمدند. اما از آنجا که محمدقلیزاده دغدغه بزرگتری داشت و میخواست تاثیر بیشتری در جامعه داشته باشد، به دنبال انتشار نشریه رفت. در آن روزگار که وی در تفلیس زندگی میکرد، اتحاد جماهیر شوروی نیز به راحتی اجازه فعالیت نشریات را نمیداد و حتی درخواست اول وی برای تاسیس نشریهای به نام «نوروز» رد شد، ولی با پیگری مصرانه نهایتا توانست مجوز انتشار نشریه ملانصرالدین را بگیرد.
ملا نصرالدین
مینیاتوری از ملا نصرالدین سده هفدهم، که هماکنون در کتابخانه موزه کاخ توپقاپی است.
ملا نصرالدین، شخصیتی داستانی و بذلهگو در فرهنگهای عامیانه ایرانی، آذربایجانی، ترکیه ای، افغانستانی، عربی، قفقازی، هندی، پاکستانی و بوسنی است که در یونان هم محبوبیت زیادی دارد و در بلغارستان هم شناخته شدهاست.
ملا نصرالدین در ایران بیش از هر جای دیگر به عنوان شخصیتی بذله گو اما نمادین محبوبیت دارد.
دربارهٔ وی داستانهای لطیفهآمیز فراوانی نقل میشود. این که وی شخصی واقعی بوده یا افسانهای روشن نیست. برخی منابع او را واقعی دانسته و هم روزگار با تیمور لنگ (درگذشته ۸۰۷ ق) یا حاجی بکتاش (درگذشته ۷۳۸ ق) دانستهاند.*[۱] در نزدیک آقشهر از توابع قونیه در ترکیه محلی است که با قفلی بزرگ بسته شده و میگویند قبر ملا نصرالدین است.
او را در افغانستان، ایران و جمهوری آذربایجان، ملا نصرالدین، در ترکیه نصرتین هوجا (خواجه نصرالدین) و در عربستان جُحا (خواجه) مینامند. مردم کارها و حرکات عجیب و مضحکی به او نسبت میدهند و به داستانهای او میخندند. قصههای ملا از گذشته در شرق رواج داشته و دانسته نیست ریشه آنها از کدام زبان است.